ا انسان‌ها در طول زندگي روزمره‌ي خود، زباله‌هاي مختلفي توليد مي‌کنيم. توليد زباله در اثر فعاليت‌‌هاي انساني، امري نسبتا اجتناب ناپذير است. مهم اين است که ما با اين زباله‌ها چکار مي‌کنيم، چرا که نحوه مديريت زباله‌ها، درنهايت روي هوا، آب و خاک اثر مي‌گذارد. پس نحوه مديريت زباله‌ها يا همان پسماند، غيرمستقيم روي گياهان، حيوانات و درنهايت انسان‌ها اثرگذار است.
ما درمورد پسماندهايي که توليد مي‌کنيم مسئوليم. روش‌هاي مختلفي براي مديريت مسئولانه پسماند وجود دارد، يکي از ساده‌ترين آن‌ها، روش 3R's است. اين روش مديريت پسماند از ?مرحله يا سطح تشکيل شده است:
کاهش (Reduce)
مصرف دوباره (Reuse)
و در نهايت بازيافت (Recycle)
حروف ابتداي اين ?مرحله، نام اين متدولوژي براي مديريت پسماند را تشکيل مي‌دهد. اين روش اولين بار در سال ???? در اجلاس گروه ? (?کشور بزرگ صنعتي) مورد توافق قرار گرفت. اين سه اصطلاح نيز به گونه‌اي انتخاب شده است که راحت با خواندن آن متوجه هر سطح خواهيم شد.
سطح اول مديريت پسماند کاهش مصرف است. اگر کمتر و درست‌تر مصرف کنيم، زباله‌ي کمتري خواهيم داشت. وقت خريد از خود بپرسيم آيا واقعا به آن چيز نياز دارم؟
اگر نياز دارم، آيا اين تعداد يا مقدار نياز دارم يا کمتر؟ آيا چيزي که مي‌خرم با دوام است يا چيزي‌ست که بايد يک ماه بعد آن را دور بيندازم و مجددا خريداري کنم؟ موضوع کاهش مصرف، به ويژه در فرهنگ ما امري منفي تلقي مي‌شود؛ کسي که کمتر مي‌خرد، خسيس يا فقير برچسب مي‌خورد!
در سطح بعدي يعني استفاده‌ي مجدد نيز همين مساله مطرح است. اينکه چيزي را که هنوز سالم است استفاده کنيم. مثلا لباسي داريم که سالم است اما مد روز نيست، آن را بپوشيم. آيفون?? با آيفون??و ?? آنقدر فرقي ندارد که با آمدن هرمدل آيفون به دنبال تعويض تلفن همراه خود باشيم. يا شخص براي هر مهماني لباس جديدي نخرد يا به بهانه هر مهماني وسايل جديدي به خانه‌اش اضافه نکند. و باز اين ناشي از فقر فرهنگي‌ست که اينگونه مصرف گرايي باکلاس بودن تلقي شود!
اما در مرحله آخر اگر مي‌خواهيم چيزي را دور بريزيم، حداقل آن را تفکيک کنيم تا بتوان آن را بازيافت کرد. حداقل کاري که مي‌توانيم بکنيم اين است که زباله‌هاي پلاستيکي و فلزي را از بقيه زباله‌ها جدا کنيم و به مراکز تفکيک زباله تحويل دهيم. بازيافت اين زباله‌ها از هدر رفتن انرژي و منابع زيادي که براي توليدشان صرف شده جلوگيري مي‌کند.